English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (8753 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
helped U کمک کردن
helped U یاری کردن مساعدت کردن
helped U همدستی کردن
helped U مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
helped U کمک یاری
helped U مساعدت
helped U مدد
helped U نوکر مزدور
helped U نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
helped U 1-
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped U روش آسانتر برای انجام کاری
helped U کمک
It cant be helped. U چاره ای نیست
He helped me for my fathers sake. U بخاطر پدرم به من کمک کنید
It just cant be helped . U کاریش نمی شود کرد ( چاره یی نیست )
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com